پارت سی و پنج

ساخت وبلاگ
#part35

خاله کنار تخت مامان نشسته بود و دست های مامان تو دستش بود...نزدیک تر رفتم که دیدم خوابه...
-خاله مامان چطوره خوبه
خاله راحله:اره خوبه فعلا بهش ارام بخش زدن خوابه
-خسته شدی شما خاله برو خونه من هستم مزاحم شما هم شدیم
خاله با ناراحتی گفت:
-مزاحم چیه عزیزم..من که همین یک خواهر رو دارم پیشش میمونم شما برید خونه کلاس داشتید استراحت کنید
هرچی اصرار کردم بمونم خاله نذاشت پس بل اجبار به همراه شادی رفتم خونشون...پیشونی مامان رو بوسیدم و از اتاق اومدیم بیرون..سویچ رو دادم به شادی تا رانندگی‌ کنه دیگه حوصله رانندگی کردن رو هم ندارم
بعد اینکه رفتیم خونه لباس هام رو با یکی از لباس های شادی که تازه خریده بود عوض کردم..شوهر خاله رامین و شایان هم رفتین پیش مسیح...ما دوتا رو هم خونه تنها گذاشتن...چون هیچ کدوم حوصله ناهار درست کردن رو نداشتیم شادی زنگ‌زد و‌غذا سفارش داد
منم رو یکی از کاناپه های روبه تی وی نشستم و روشنش کردم اما تو یک دنیای دیگه ای سیر میکردم...وقتی غذا ها رو اوردن شادی صدام کردو باهم به اشپز خونه رفتیم...پشت میز نشستمو برای خودم کمی غذا کشیدم اما اشتهایی برای خوردن نداشتم و همش باهاش بازی میکردم که متوجه دستای شادی شدم که رو دستام نشست...خیره تو صورتش شدم که گفت:
شادی:مهسا خواهری خودت رو اذیت نکن من دلم روشن همه چی درست میشه..الان هم غذاتو بخور وگرنه از گشنگی میمیری میفتی رو دستم بعد من حوصله نعش کشی ندارم
در جواب فقط یک لبخند زدمو شروع به خوردن کردم
بعد جمع کردن ظرف ها..دوباره جلوی تی وی نشستیم و شادی چیپس و پفک و تخمه و اینا اورد شروع کردیم به خودن و فیلم نگاه کردن
با شوخی های شادی کمی از اون حال و هوا اومدم بیرون...در حال تخمه شکستن بودیم که گوشیم زنگ خورد..برداشتم مارال بود
-سلام مارالی 
مارال:زهر مار و مارالی یک خبر از ما نگیری ذلیل مرده
زدم رو اسپیکر و گذاشتمش رو میز..چته باز تخته گاز داری میری..خوبی
مارال:هی اره خوبم کجایی تو
-خونه شادی 
شادی:سلام مارال
مارال:سلام شادی خوبی تو چطوری
شادی:مرسی فدات
-خب کاری داشتی ماری
مارال:نگو ماری بدم میاد خوبه منم بهت بگم مهییی
بعد هرهر زد زیر خنده
(اصلن انگار نه انگار باباش زندان تا دو دقیقه پیش داشت ابغور میگرفت با دوستاش میگه میخنده حالا من بودم از گریه بک‌چشمم کورمیشد)
مارال:حوصلم پوکیده ادرس بده بیام اونجا
-اوک اس میکنم
دیگه نزاشتم بیشتر از این حرف بزنه و قطع کردم و ادرس این جا رو براش اس کردم

پارت سی و پنج...
ما را در سایت پارت سی و پنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fereshteyeazab بازدید : 99 تاريخ : سه شنبه 14 اسفند 1397 ساعت: 18:59